,

#من_پسرم

#قسمت_240


گوشی رو توی دستم جابه‌جا می‌کنم‌.
- ولی رفتارهام چی؟ من از اول هیچ تلاشی برای اینجوری بودن نکردم، ذاتاً اینجوری حرف می‌زدم و رفتار می‌کردم.
هنوز صداش می‌لرزه:
- می‌دونم؛ تو نخواستی؛ ناخودآگاهت خواسته.
می‌زنم به در آخر:
- قدِ بلند و هیکل مردونه‌م چی؟ از دیوار بالا رفتنم رو که دیگه خودت دیدی!
چند ثانیه سکوت می‌کنه و زانوهام جون می‌گیرن؛ مطمئن بودم آهی اشتباه می‌کنه. من بی‌دلیل نمی‌گم پسرم؛ دلیل؛ مدرک؛ نشونه زیاده!
- بیا ببرمت دختر نشونت بدم از تو هم بلندتره ولی ترنس نیست، دختره. قدت و هیکلت هم ارث درش دخیله؛ ورزش‌هایی که توی این چند سال کار کردی؛ خیلی ساده لوحانه‌ست که فکر کنی بی‌تاثیر بودن! در مورد در و دیوارم، بعدا مفصل می‌گم برات!
هر چیزی می‌گم یه حرف آماده توی پر پاچه‌ش داره برای جواب دادن! این‌بار دیگه کاملاً ناامید می‌نشینم کف اتاق.
- تو که اینقدر مطمئن بودی چرا تا حالا توی این چند سال نرفتی برای آزمایش و روانشاسی؟
آب دهنم رو پایین می‌فرستم و پلک‌هام رو بهم فشار می‌دم:
- وقتی خودم داشتم می‌دیدم شبیه دخترا نیستم؛ آزمایش ضرورتی نداشت. نمی‌بینی کسی بهم شک نکرده تا حالا؟ این خودش یقین نیست؟
دارم آخرین زورهام رو می‌زنم؛ انگار تعیین جنسیتم دست آهیه و اگه اون راضی بشه مشکل حل می‌شه!
صدای آروم و پر آرامشش به گوشم طعنه می‌زنه:
- تو مطمئن نبودی؛ می‌ترسیدی جوابش منفی باشه! همینم مانع آزمایش دادنت می‌شد.
با کف دستم به سر زانوهام فشار می‌آرم.
- تو یه بازیگر ماهری و یه بازیگر هر لباسی بپوشه و ادای هر کی رو در بیاره مخاطباش قبولش می‌کنن و تا مدتی که اون نقش رو به عهده داره به همون اسم و شغل می‌شناسنش؛ چرا؟ چون اون بازیگر خوب بلده ادای دکتر و مهندس رو دربیاره، نه این‌که در واقعیت هم دکتر یا مهندسه! ادا بازِ خوب بودنت تا حالا این باور رو هم برات ایجاد کرده که امکان نداره نقشی که تا حالا بازی کردی، واقعیت نباشه.
آروم خودم رو عقب می‌کشم و سرم رو به دیوار پشت سرم تکیه می‌دم.
- من از بچگی فقط مریم رو داشتم و تمام! یعنی هیچ مردی دورم نبوده، حرف زدنم و رفتار کردنم باید شبیه مریم می‌شد نه این‌که بشه شبیه تو، شبیه ماهان...
بین حرفم می‌آد:
- خیلی ساده‌ست؛ فقط دقتت رو روی رفتار، حرف زدن و اخلاق مردهای اطرافت بالا بردی. لازم نیست توی خانواده‌‌ت باشه. تلویزیون می‌بینی، توی جامعه با مردای مختلف در ارتباطی، حتی همون سوپری محله! این کارو هم ذهن و ناخودآگاهت کرده، اونم بنا به دلایلی که وقتی با مشاور حرف بزنی مشخص می‌شه.
اتابک از عمد شما دو تا رو تنها گذاشته، این مدت که باهاش تنهایی رو نفس باش! بعداً بیشتر در موردش حرف می‌زنیم. می‌دونم حالت خوش نیست، نباید این حرفو اینجوری بهت می‌زدم ولی لازم داشتی بدونیش؛ من بهت اطمینان دارم که آدم قوی هستی، جنسیتت مهم نیست، مهم قوی بودنته!
- باشه. من دیگه نمی‌تونم حرف...
بازم مانع تموم شدن جمله‌م می‌شه:
- بذار، کارت دارم. خوب گوشتو بده به من ببین چی می‌گم.
بی‌حال لب می‌زنم:
- گوشم باهاته.
- برای دسترسی به رایانه‌ی مرکزی و اطلاعات جایی که فرمانده رو توش پنهان کردن؛ اول باید رایانه رو باز کنیم، من از راه هک هم خواستم وارد بشم ولی نشد.
فرمانده! چرا آهی تا حالا لو نداده بود طرف فرمانده‌ست! نکنه از بچه‌های اطلاعاته که حتی توی اداره هم پرونده‌ای ازش نیست، شاید هویتش رو کامل از بین برده باشه!
 با انگشت‌هام گوشه‌ی چشم‌هام رو فشار می‌دم، تا کی می‌خوام باور نکنم اون نظامی نیست و یه ...
- برای باز کردنش رمز می‌خوایم که مطمئنا اتابک رمزشو توی دفترچه یادداشتش ننوشته...
- زبون به دهن بگیری می‌فهمی. قفل اصلی که نمی‌تونم بازش کنم اثر انگشت اتابکه.
- اتابک همیشه دستکش دستشه که...
صداش کمی بالا می‌ره. شاخم در می‌آد؛ آهی سر من داد می‌زنه؟!
- نفس ارواح .... استغفرالله. یه دَقه گوش کن خب!
من باید حالم بد باشه؛ آهی داره از دست می‌ره. عجب! این وضعش از من خراب‌تره!
- آره مشکل اینجاست هیچ وقت دستکشش رو از دستش بیرون نمی‌آره؛ مگر در مواقع لزوم یا اجبار.
نفسش رو بیرون می‌فرسته:
- چی شدی خوبی؟
دستی به گردن عرق کرده‌ام می‌کشم و  سر سنگین جواب می‌دم:
- داد می‌زنی سرم، ساکتم می‌کنی بعد می گی چرا حرف نمی‌زنم؟ خوبی خودت؟ قرصاتو خوردی یا وقتش گذشته؟

نفس‌های صدادارش امشب من رو کلافه کرده!
- عصبیم از این‌که توی همچین شرایطی اینجوری باهات در موردش حرف زدم؛ نمی‌تونم از این فاصله هیچ غلطی بکنم و همین دیوونه‌م می‌کنه. تو هم یهو می‌ری وسط حرفم چه انتظاری داری ازم!
دلم عجیب ریش می‌شه برای آهو! آهو همیشه باید ریلکس باشه و بقیه رو حرص بده نه اینکه زبون روزه عصبانی بشه!
- خوبم امیر! توی این دنیا زیاد خورده به پرم، زود کنار میام نگران نباش!
امیر علیِ آهو! آهنگ خوبی داره مثل خود



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 11 مرداد 1397 ] [ 14:40 ] [ N.rostami)entezar) ] [ ]

آخرین مطالب