,

#من_پسرم

#قسمت_228


با پایین اومدن سرعت ماشین توی جام صاف می‌نشینم و اطرافم رو می‌پام:
- دارم می‌رم بسته رو بیارم، بیا این‌ طرف بشین.
با پیاده شدن ماهان خودم رو به سمت صندلی راننده می‌کشونم. نگاه تیز شده‌ام رو به آپارتمان ته کوچه می‌رسونم. زنگ واحد زده می‌شه و با رد و بدل شدن چند جمله که نمی‌دونم چی هستن ماهان به درخت کنار ساختمون تکیه می‌ده و دست به جیب منتظر می‌مونه. برای گرم کردن سر خودم دستم روی فرمون چرم می‌لغزه. با باز شدن در ورودی آپارتمان و بیرون اومدن زن خنده‌رو ماهان از درخت تکیه می‌گیره و فاصله بینشون رو به کمک چند قدم پر می‌کنه. عروسک بزرگ قرمز رنگ رو از زن می‌گیره و تظاهر می‌کنه به تشکر. دستم از فرمون به پایین سقوط می‌کنه و سوئیچ بین انگشت‌هام چرخ می‌زنه. حواس ماهان به عروسک توی بغلشه که به یه پیرمرد خمیده تنه می‌زنه و بالاخره سوار ماشین می‌شه. دنده عقب می‌گیرم برای خروج از کوچه. توی آینه وسط اطرافم رو چک می‌کنم و وقتی به سر کوچه می‌رسم با کف دستم فرمون می‌چرخه و بعد با سرعت وارد خیابون می‌شم.
- توی مرز برون، نه تند که بگیرنمون. گواهینامه نداری بدتر شر می‌شه، سرعتتم پایین نباشه.
می‌گم ماهان کمک راننده نیست؛ می‌گن نه!
"؛تو راننده اصلی‌ای ماهان کمکی! " اگر فقط یه کمک راننده‌ست چرا دستور می‌ده بهم؟
تمام مسیر برگشت رو جوری که گفت می‌رونم و مسیرها رو با کمک اولین تمرین سیاوش جوری انتخاب می‌کنم که به ترافیک و پلیس نخوریم و توی کمترین زمان ممکن به مقصد برسیم.
نزدیکی‌های رسیدن به اتابک ماهانی که دو دستی به خرس چسبیده رو صدا می‌زنم:
- خوش‌حال، الان چیکار کنیم؟
سرش رو جلوی صورت عروسک کج و کوله می‌کنه:
- چیو چیکار کنیم؟
و پشت سرش به گوشش و دهنش اشاره می‌کنه و بعد نامحسوس انگشتش رو افقی روی خط میانی لبش می‌کشونه. نزدیک‌ترین حدسی که می‌تونم بزنم اینه که امکان داره شنود یا دوربین توی عروسک جاساز شده باشه. جمله‌م رو عوض می‌کنم و دیگه پِی این قضیه رو نمی‌گیرم. خودشون دو تا حلش می‌کنن.
- خسته‌مه، می‌خوام بدونم بعد از تحویل؛ کار دیگه‌ای داریم یا نه؟
لبخند نا محسوسی می‌زنه با توقف ماشین دستگیره رو تکون می‌ده:
- نوچ تمومه دیگه. ولی این دست گرمیه، اصلی کاریا هنوز مونده.
باهم دیگه پیاده می‌شیم ولی اشاره می‌کنه که توی ماشین برگردم:
- بمون می‌آم.
روی سقف ماشین خودش رو به سمتم می‌کشونه:
- پشت فرمون آماده باش اگر دیدی چیزی اطرافت غیر طبیعیه فقط برو، به چیزیم فکر نکن.
باشه‌ام رو که می‌شنوه عروسک رو بغل می‌گیره و راه می‌افته. طبق گفته‌اش از توی ماشین حواسم بهش هست و همه چیز رو زیر نظر می‌گیرم. دستم روی پامه و نزدیک‌ترین فاصله به سوئیچ ماشین. یک لحظه نگاهم از تک‌تک ماشین‌ها و آدم‌های اطرافم گرفته نمی‌شه تا ماهان با اون ژست خاص راه رفتنش توی ماشین برمی‌گرده.
می‌خوام در مورد هشدارش به سکوت بپرسم که با سرفه‌ای متوجه‌م می‌کنه که باید رعایت کنم! و مسئله جدی‌تر از این حرف‌هاست ولی تا کی باید سکوت کنم؟ چطور تا رسیدن به اون خونه چیزی برای رعایت نبود حالا اینقدر امنیتی شد؟ نکنه جایی سوتی دادیم و خراب کردیم و حالا تازه فهمیدن!
- برو خونه تیمی!
تنها خونه تیمی که می‌شناسم خونه‌ی آهیه؛ پس بدون سوال دنده رو جا می‌زنم و حرکت می‌کنم.
با ورودمون به آپارتمان و توقفمون جلوی واحد آهی، ماهان چند تقه آهنگین به در چوبی می‌نوازه و خیلی طول نمی‌کشه که آهی توی چهار چوب پیداش بشه.
- چه خبر؟
- همونی که بهت گفتم...
حرفش رو نصفه می‌ذاره و انگشتش سریع بین چشم(دوربین) و گوشش(شنود) می‌دوه.
آهی سری به بالا و پایین تکون می‌ده و با رفت و برگشت سریع به واحدش، دستگاهی رو با خودش همراه می‌کنه. به من اشاره می‌زنه:
- پاهاتو به اندازه‌ی سرشونه‌هات از هم باز کن.
رفتار هر دوشون اونقدر عجیبه که مشخصه به یکی‌مون شنود وصل شده؛ حالا کار کیه و کِی بوده نمی‌دونم! دستگاه رو توی تمام بدنم می‌گردونه و وقتی هیچ هشداری حس نمی‌کنه. لب می‌زنه " پاکه " و به سمت ماهان می‌ره. این بار دیگه آهی حرفی نمی‌زنه و ماهان خودش پاهاش رو فاصله می‌ده و دست‌هاش رو از دو طرف جوری باز می‌کنه که با بدنش زوایه ۹۰ درجه می‌سازه. دستگاه جای‌جای بدنش رو می‌جوره و با دراومدن صداش جایی نزدیک کمرش، اخم‌های آهی درهم می‌شه‌. مطمئنم الان خون‌خونش رو می‌خوره. کی به ماهان چیزی وصل کرده و چرا؟
با پنس شنود رو پیدا می‌کنه و جلوی چشم‌هاش می‌گیره. شی اونقدر ریزه که اندازه یه نقطه‌ست:
- قرارمون این نبود؛ اگه همکاری می‌خواین باید اعتماد کنید. قبلنم گفتم هر کاری کنید من قبل از این که توی فکرتون تشکیل بشه توی نطفه خفه‌ش می‌کنم. اول با ماشین تعقیب می‌کنید و بعد یکیو می‌فرستین وسط خیابون بهش تنه بزنه و شنود وصل کنه؟ مگه با بچه طرفین؟
اعتبار منِ آهی



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 11 مرداد 1397 ] [ 15:36 ] [ N.rostami)entezar) ] [ ]

آخرین مطالب