,

#من‌پسرم

#قسمت_192


با ضربه دست ماهان غافلگیر می‌شم و قبل از اینکه بتونم واکنشی نشون بدم با صورت محکم روی زمین هلم می‌ده.  می‌خوام کف دستم رو به زمین بزنم که بتونم لااقل از خوردن صورتم به زمین جلوگیری کنم ولی پام می‌لغزه و صورتم با ضرب به زمین می‌خوره. به محض برخورد درد وحشتناکی توی بینیم می‌پیچه که صدای دادم به هوا بلند می‌شه. خیلی خودم رو کنترل می‌کنم که جیغ نزنم و با داد زدن تخیلیه درد کنم!

چشم هام رو از درد بهم فشار می‌دم. چه شب گند و نحسیه! کف هر دو دستم رو به زمین می‌زنم و مثل حالت شنا زدن سعی در بلند شدن دارم که ماهان از دستم می‌کشه و بلندم می‌کنه. با چشم های بسته بینیم رو بین دستم هام می‌گیرم و صدای آی آیم بلند می‌شه. با بالا زدن عصبانیتم چشم باز می‌کنم و با چشم هایی که مطمئنم ازشون آتیش میباره بهش می‌توپم.
- وحشی، حیوون، چته هار شدی گاز می گیری؟
انگشت اشاره‌ش رو تهدیدوار به سمتم می‌گیره.
- تا تو باشی چیزی به نارین نگی! جرات داری یک بار دیگه دهن باز کن و چیز اضافه در مورد نارین بگو تا حالیت کنم.
از شدت درد مخم سوت می‌کشه و بینیم به حالت فجیعی حس جیغ زدن داره! مگه چیزی جز زمین خوردن ساده بود؟
 از حرف هاش چیزی متوجه نمیشم. معلوم نیست حساب کتاب کِی رو الان داره رو می‌کنه اونم سر اون دختره‌ی (...). می خوام بکوبم توی دهنش که با چشمکی که می‌زنه دستم بین راه می‌مونه.
- من خوردم زمین تو مغزت تکون خورده عوضی؟
با همون صدای خش دارش پوف می‌کشه.
- بیا ببرمت دکتر شاید بینیت شکسته باشه.
با ابروهای بهم نزدیک شده دستی به بینیم می‌زنه که محکم دستش رو می‌پیچونم و پشت سرش نگه می‌دارم.
همزمان که نگاهم به ایمان، سیاوش و سام می‌افته صدای ماهان رو هم می شنوم.
- پسره‌ی (....)ول کن ببینم تا دوباره نکوبیدمت کف زمین.

با فحشی که می‌ده بیشتر جری می‌شم و مچش رو بیشتر می‌پیچونم. با صدای آرومی زمزمه می‌کنه.
- فقط جیغ نزن!
هنوز متوجه منظورش نشدم که از جا کنده می‌شم و دوباره با صورت روی زمین فرود میام. تمام تنم پر از درد می‌شه و صورتم مچاله می‌شه. توان بلند شدن ندارم حس می‌کنم بینیم کاملا خورد و خاکشیر شده. نفسم رو به زور بیرون می‌فرستم و با تکیه دستم به سرامیک کف روی پاهام بلند می‌شم؛ سرم گیج می‌ره ولی به روی خودم نمیارم. فقط با دندون هایی که بهم فشار میدم می‌غرم.
- خیلی (....)ی.
سام قدمی جلو برمیداره و اخم هاش رو توی هم می‌کشه و با صدای نسبتا بلندی می‌گه.
- چه خبره اینجا؟ کشتی کجه؟
 ماهان اجازه نمیده حرفی بزنم خودش زود و با صدای بلندی شبیه به صدای سام جواب می‌ده.
- یه گپ دوستانه بود؛ حرف گنده تر از دهنش زد ...
دستمالی که دستشه به صورتم می‌کشه و جلوی سام نگه می‌داره و من تازه خون روی دستمال رو می‌بینم! درد بینیم بیشتر می‌شه. پس خونریزی داره که اینقدر هم درد می‌کنه.
- جوابشم گرفت.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ سه شنبه 16 مرداد 1397 ] [ 20:55 ] [ N.rostami)entezar) ] [ ]

آخرین مطالب