,

#من‌پسرم

#قسمت_187


مهراد نمایشی قیافه مظلومی به خودش می‌گیره.
- بیا اینم جواب فداکاریم. بده خواستم نازی استرس نفر اول بودن رو نداشته باشه؟ 
دختر کنار مجتبی چشم غره‌ای به مهراد می‌ره.
- اوخی مظلوم دلم کباب شد!
بدون اینکه اجازه‌ی دوبار حرف زدن به مهراد بده خودش رو معرفی می‌کنه.
- نازنینم، بیست و چهار سالمه و دانشجوی پزشکی.
موهای ریخته شده توی صورت ظریف و آرایش کرده‌ش رو عقب می‌فرسته.
کوتاه سری تکون می‌دم که نفر بعدی خودش رو معرفی می‌کنه‌. اسم، سن و رشته های مختلف از آدم های دورم می‌شنوم و در برابر حرف هایی که می‌زنن فقط سر تکون می‌دم و بی میل اون فضا رو تحمل می‌کنم. حدود پونزده شونزده نفر خودشون رو معرفی می‌کنن تا نوبت می‌رسه به دختر خوش چهره و چشم درشتی که چسبیده به رهام نشسته.
- رها، دانشجوی روانشناسی.
برمی‌گردم از اول توی چهره ها دقیق می‌شم. شباهت چهره ها و اسم ها و البته توضیحاتی که خودشون دادن یه چیدمان خاص رو بهم نشون می‌ده. خواهر برادرها جوری کنار هم نشستن که مرز بینشون با محرمشون پر شده، یعنی مثلا الان کنار رها، رز نشسته و کنار رز برادرش آرش نشسته، جفت آرش پسر عموش سینا جا گرفته و چسبیده به سینا خواهرشه.
صدای دختر ریز نقش جمع نگاه ها رو به پریسا می‌رسونه.
- مجتبی نگفتی این خواهر زاده تو از کجا پیدا کردی که دو دستی چسبیدی بهش ؟
مجتبی دستی بین موهاش می‌گردونه و صداش رو صاف می‌کنه.
- گفتم که پیداش می‌کنم، مهم اینه دیگه ول کنش نیستم. 
این حرفش رو چی معنی کنم؟ من امشب که از این خونه بیرون برم دیگه جواب پیام و تماسش رو نمی‌دم، چه فکری با خودش کرده؟ عمرا اگه دوباره برگردم بین آدم هایی که ازشون متنفرم!
جمله‌ش مدام تو ذهمم تکرار می‌شه" گفتم که پیداش می‌کنم" چرا این‌همه دنبالم گشته؟ کسی منو دوست نداره مطمئنم، مجتبی هم خیلی زود از دستم خسته می شه و بی خیال همه چی می شه!

دارم پسر جوون باندپیچی شده رو که از دور نظاره‌گر جمعمونه رو نگاه می‌کنم و یه سوال ذهنم رو عجیب درگیر کرده، چرا اون جز این جمع نیست؟ نگاه تیز شده‌ش به سمت مجتبی‌ست و با یه حالت خاص اخم در هم بهش خیره شده!
ما گوشه‌ی سالنیم و بقیه‌ی بزرگتر ها با مامان دارن حرف می‌زنن؛ هر چند سنگین و سخت ولی حرف می زنن و حرف می شنون.
گوشیم توی جیبم می‌لرزه و چشمم به اسم "مزخرف اعصاب خورد کن" می‌افته. رد تماس می‌زنم که دوباره گوشی می‌لرزه؛ چند بار رد تماس می‌زنم ولی نمی‌دونم چرا این آدم بیکار بی ‌خیال نمی‌شه. وقتی رد می‌زنم، خب حتما نمی‌خوام باهاش حرف بزنم! تنها کسی که برای جواب دادن به تماسش شوق نشون می‌دادم کتونی نامرده که اونم ... نامرد عوضی؛ کجا برای خودت خوش می‌گذرونی و من رو توی این بی خبری می‌سوزونی؟
توی همین فکرم که صدای پیامک گوشی انگشت هام رو حرکت می‌ده و صفحه باز می‌شه.
- فکر نمی‌کنی وقتی یکی زنگ می‌زنه یعنی کارت داره؟ زنگ می‌زنم بردار!
پوزخند بی صدایی می‌زنم و تایپ می‌کنم.
- من اصلا تو رو آدم حساب نمی‌کنم که بخوام به کار هات هم فکر کنم. زنگ بزنی دوباره رد می‌زنم.
وقتی جوابی نمی‌ده حواسم رو می‌دم به جمع که صدای مهران همه رو به سمت خودش برگردونه.
- باید بودین و می‌دیدین؛ طرف هنگ کرده بود ناموسا‌. داشت  با چرب زبونی دختره رو مخ می‌کرد رسیدم بهش و شروع کردم به تعریف کردن از دوس دخترای قبلیش. به ثانیه نرسید که دختره با کیف کوبید تو کله‌ شو با گفتن "عوضی بی لیاقت" با اون کفشای ثم خریش تق تق کنانان ازمون تو افق محو شد.
به اینجای تعریف کردنش که رسید مهراد زد پس کله‌ش .
- همه‌ش خرابکاری می‌کنی من کتکشو می‌خورم.
رو به جمع کرد و گفت.
- آقا ملتو اذیت می‌کنه بعدا من به جاش باید فحش و کتک هاش رو بخورم، اون سری به یه دختره تو دانشگاه تیکه انداخته بود دوس پسراش نزدیک بود تیکه تیکه‌م کنن از دستشون در رفتم.

مسخره بازی های مهراد و مهران که صدای خنده های دختر و پسرا رو بالا برده  و بقیه با اخم و سر تکون دادن چپ چپ نگاهمون می‌کنن ولی اعتراضی نمی‌کنن. ولی چیزی که ذهنم رو مشغول کرده اینه؛  بعضی دخترا چرا اینقدر خودشون رو دم دستی می‌کنن که امثال مهراد اینجوری به مضحکه شون بگیرن؟  وقتی به عمق فاجعه فکر می‌کنم به جای اینکه مثل دخترای جمع قهقهه‌م به آسمون برسه با اخم نگاهشون می‌کنم که ما بین خوشی و سرمستی بچه ها، یه گوشی از سمت راستم به طرف دوقلو ها پرت می‌شه و صدای مجتبی هم پشت سرش تعریف کردنش رو نصفه می‌ذاره.
- خجالت بکش پسر. کمتر هنرنمایی هات رو، رو کن.
نیش مهراد شل تر می‌شه‌.
- ای بابا مجتبی ساز مخالف نزن دیگه،  تازه می‌خواستم اون دختره که کلیپسشو وسطه کله‌ش زده بود و رژ لبش تا نوک دماغش می‌رسید، رو بگم.
لحن شوخ و پر انرژی دوقلوها همه رو دوباره می‌خندونه ولی مجتبی مانع ادامه دادنش می‌شه.
- بسه بچه. بذار بقیه هم حرف بزنن.
پسرا هر دو حق به جانب دست به سینه می شن‌



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 17 مرداد 1397 ] [ 1:14 ] [ N.rostami)entezar) ] [ ]

آخرین مطالب