,

#من_پسرم

#قسمت_167

 


گوشیم رو توی دستم می‌چرخونم:
- حرف‌هایی که لازم بود رو زدم و شنیدم؛ بریم سر اصل مطلب!
گلوش رو صاف می‌کنه:
- قیمتش بالاست!
خودم رو جلوتر می‌کشم:
- حتی برای من؟

_تو و بقیه نداره؛ قدمتش زیاده طبعاً     قیمتش هم بالا می‌کشه!
نیم‌خیز می‌شم.
- اومدی اول کاری نسازی!
دست سر زانوم می‌زنه:
- ۲۰۰ تاش رو برات کم می‌کنم ولی دیگه جا نداره؛ خودت ارزش جنس رو می‌دونی.
لبخند کمرنگی خودش رو روی لب‌هام جا می‌کنه:
- حالا شد یه حرفی.
دوباره می‌نشینم:
- تا کی آماده‌ش می‌کنی؟
دستی به پیشیونیش می‌کشه:
- تا سه روز دیگه خوبه؟
_ادا اطفارات رو برای من آوردی؟ تا شب می‌خوامش!
تک خنده‌ایی از روی تعجب می‌کنه:
- تو که می‌خوای حرف خودت رو به کرسی بنشونی دیگه چرا نظر می‌پرسی؟
دستم رو توی هوا نیم‌چرخی می‌دم:
- فکر کردم خودت شعورت می‌رسه که من برام سرعت حرف اول رو می‌زنه!
رک بودنم رو تا حالا زیاد دیده واین بار هم‌مثل دفعات قبل فقط سکوت می‌کنه وبا چشم‌هایی که آتش خشم به خوبی درونشون درحال شعله کشیدنه نگاهم می‌کنه.
نگاهم روی قاب عکس‌های روی دیوار می‌چرخه و روی عکس پسر ۵ ساله‌ایی متوقف می‌شم:
- پسرته؟
همون‌جوری که نشسته کمی کج می‌شه تا هدف نگاهم رو شکار کنه.
عکس رو از نظر می‌گذرونه و سری به معنای تایید می‌جنبونه.
چشم‌های معصوم پسر بچه ‌رو به سختی پشت سر می‌‌ذارم و سر پا می‌ایستم.
با خودم به آینده می‌رم؛ آینده‌یی که این پسر بچه یه مرد بیست وخورده‌ایی ساله شده؛ چیزی بین ۱۰_۱۵سال آینده. چیزی که بیشتر برام اهمیت پیداکرده و جای سوال داره اینه؛ آینده‌ش، زندگیش و کارش چی می‌شه؟ می‌شه یکی مثل باباش و وطن فروش؟ کسی که به خاطر پول داره تاریخ کشورش رو به تاراج می‌ده؟ آدم‌ها موجودات عجیبین؛  یه دسته مدام از خوبی‌ها و نکات مثبت، فرهنگ مناطق جهان هستی حرف می‌زنن و صد و هشتاد درجه مخالف نظریاتشون عمل می‌کنن!
و حالا از طرف دیگه هم چیزی که الان هست اینه که امثال بهمن می‌دونن دارن چه خسارت و ضرری به  تاریخ و شناسنامه‌ی کشورشون می‌زنن؟  یا بهتر بگم براشون اهمیتی داره؟ کسی که عتیقه‌جات رو به قیمت گزاف رد می‌کنه تا جیبش رو پر کنه یا کسایی که حیوون های نادر جنگل‌ها رو شکار می‌کنن تا شکمشون سیر بشه یا مثلا از پوست پلنگ ایرانی برای خودشون پالتو بسازن!
یعنی یک لحظه به این فکر نمی‌کنن که بعضی وقت ها یک سری چیزها هست که ارزش مالی نداره؛ بلکه ارزش هویتی داره!
عتیقه‌جات ایران، زیست بومش و آثار باستانیش هویتشه و باید به دست بچه های ایران حفظ بشه!
توی مدتی که باهاشون در ارتباطم بارها دلم به درد اومده و خواستم بزنم زیر گریه؛ اره گریه! اشک بریزم به حال کسایی که هویت و تاریخ رو چند میلیارد می‌فروشن و با نامردی و خودخواهی تمام فقط به فکر خودشونن!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 17 مرداد 1397 ] [ 1:56 ] [ N.rostami)entezar) ] [ ]

آخرین مطالب