,

#من_پسرم

#قسمت_137

 


با در آوردن کت چرمم به در بسته حموم داخل اتاق اشاره می‌زنم:
- ماهان دست هاش رو ببند بندازش توی حموم!
چشم های ترسیده‌ی آتا بین من و حموم حرکت می‌کنه و بی صدا شروع می‌کنه به اشک ریختن. با فشار دادن دستش روی دهنش سعی داره صدای هق هقش رو مهار کنه.
ماهان به سختی دست های سیای مستی که هنوز مقاومت می کنه رو می بنده و همونطور که به زحمت اون رو به سمت حموم می کشونه نگران می‌پرسه:
- می‌خوای چیکار کنی؟
دکمه‌های سر آستینم رو باز می‌کنم و آستین هام رو تا آرنج بالا می‌زنم:
- به این‌چیزها کاری نداشته باش کارت رو بکن!

با اخم های در هم و بدون هیچ مخالفتی سیا رو داخل حموم می‌ندازه و خودش خارج می‌شه. گوشه‌ای از اتاق می ایسته و نگاهش روی آتا می‌افته. در بین نگاه هایی که بینشون رد و بدل می‌شه به سمت حموم قدم بر می‌دارم که صدای لرزون آتاناز بلند می‌شه:
- کاریش نداشته باش؛ حالش خوب نیست. لااقل بذار تو حال خودش باشه بعد. 
به سمتش می چرخم و با خونسردی توی چشم هاش خیره می‌شم:
- همینم مونده تو برام تعیین تکلیف کنی!
با چند قدم سریع خودش رو بهم می‌رسونه و سینه به سینه‌م می‌ایسته:
- هر کاری بخوای انجام می‌دم، فقط کاری بهش نداشته باش.
دستم رو به دیوار کنار سرش می‌زنم و به سمتش خم می‌شم که بدون حرکت می‌ایسته و فاصله‌ی صورت هامون به سانتی متر می‌رسه.
 واقعا آتانازه که الان مقابلم ایستاده و همچین حرفی می‌زنه؟ حسابی به خودش دل و جرات داده!
- مثلا چه کاری ازت برمیاد؟
به تته پته می‌افته:
- خب...خب... هر چی تو بگی. من در اختیارت...
حدسم درست بود داره پیشنهاد ویژه می‌ده! با شنیدن کلمه‌ی آخر با پشت دست توی صورتش می‌کوبم:
- اونی که شهوتش رو به بازی می‌گیری اون لندهورِ داخل حمومه؛ من با این چیزها بازی نمی‌خورم!
هر دو دستش رو جلوی دهنش نگه می‌داره تا هق هقش بالا نزنه.
- فهمیدی؟
با بالا و پایین کردن سرش روی زمین می‌نشینه. از کنارش عبور می‌کنم و وارد حموم می‌شم. با دیدن وضعیتش پوزخندی می‌زنم و بهش نزدیک تر می‌شم. وقتی خودش رو توی این شرایط می‌ندازه، حالم رو بهم می زنه!
از بازوش می‌گیرم و به سمت دوش آب می برمش. زیر دوش نگهش می‌دارم و آب سرد رو مستقیم روی سرش باز می‌کنم.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 17 مرداد 1397 ] [ 4:15 ] [ N.rostami)entezar) ] [ ]

آخرین مطالب