,

#من_پسرم

#قسمت_93


بهش می رسم و دقیقا روبه روش روی پا می نشنیم:
- چی می دونی از گروهی که واردش شدی؟
کمی سرش رو پایین می آره و می گه:
- تو می خوای چی بدونم؟ اون رو بگو.
تیز بودنش رو توی دلم ستایش می کنم و می گم:
- می دونستی مسابقه ی سه روز دیگه یه شرط بندی بزرگه؟ اونم شرط بندی روی تو. یعنی اگه ببازی میلیون ها تومن از کف سام می ره.
- و اگه بخوام کلا بکشم بیرون چی؟
دستی بین موهام حرکت می دم و می گم:
- بعید می دونم بعدش زنده بمونی!

با شنیدم جمله م بهت توی چشم هاش می نشینه و بالاخره ترس رو از کل وجودش ساطع می کنه. دستش روی مبل مشت می شه و تند تند، نفس نفس می زنه.  توی چشم هاش خیره می شم و وحشت توی نگاهش رو بیشتر از قبل حس می کنم. از لرزیدن تنش لبخندی روی لبم می نشینه:
- حالا چیکار می کنی؟ راز دار بمونم یا نه؟
چند بار دهن باز می کنه چیزی بگه ولی انگار توانایی تکلمش رو از دست داده. باید هم شوکه بشه، عمرا اگه فکرش رو هم می کرد وارد همچین گروهی بشه و تهدید به مرگ بشنوه.
آب دهنش رو پایین می فرسته و با کم شدن بهتش می گه:
- شوخی می کنی دیگه؟
سرم رو به سمت بالا حرکت می دم:
- نچ.
دستی به صورتش می کشه و با صدای آرومی می گه:
- بیشتر برام بگو. یه چیزی بگو که باور کنم.
دست هام رو به زانو هام تکیه می دم و سر پا می ایستم:
- چی قانعت می کنه؟
شونه ای بالا می ندازه:
- نمی دونم؛ فقط هر طور می تونی قانعم کن.
گوشیم رو از جیب پشتی شلوارم در می آرم و با پیدا کردن عکس  یه دختر سرخ و سفید بیست و پنج ساله عکس رو جلوی صورتش می گیرم:
- ببینش. این سریناست، یعنی یه زمانی بود ولی حالا دیگه نیست!
نگاهش روی صورت دخترک دقیق تر می شه و خیره توی چشم های رنگ دریایش می گه:
- چطور؟
کنارش روی مبل می نشینم:
- کشتنش! خیلی راحت. بخاطر یه اشتباه.
نگاهش رو از صفحه ی گوشی می گیره و با چشم هایی که مردمکشون می لرزه می گه:
- انتظار داری باور کنم برای یه مسابقه آدم می کشین؟
عکس رو رد می کنم و عکسی که لحظه ی مرگش ازش گرفته شده رو نشونش می دم. نگاهش قفل جسد روبه روش می شه، نفس هاش بلند و کشدار می شن و چشم هاش تا آخرین حد ممکن باز می شن. گوشی رو توی دستش فشار می ده و ابروهاش به شدت به بالا پرت می شن.
صدای قهقه م توی سالن خاموش، اکو می شه و کیا متعجب بهم زل می زنه. چند ثانیه که بی وقفه می خندم؛ به یک باره خنده م رو قطع می کنم و با جدیت توی صورتش خیره می شم:
- مطمئنی کارمون فقط مسابقه ست؟ فکر کردی اینهمه ثروت سام از کجا اومده؟ از یه پیست؟
آرنج هاش رو روی زانو هاش می ذاره و سرش رو بین دو تا دستش می گیره. چشم هاش رو می بینده و با صدایی که مخلوط ترس و خشمه می گه:
- آهی تو یک کلام همه ش رو بگو و خلاصم کن.
با دقت چهره و حرکاتش رو تحت نظر می گیرم و کلماتی رو به زبون می آرم که قرار بود یک ماه دیگه بهش گفته بشه:
-  این مسابقه  علاوه بر شرط بندی که داره، یه دلیل دیگه هم برای بر پا شدنش داره.
نگاهم به پای چپش می افته که روی پارکت کف ضرب گرفته و چشم انتطار شنیدنه. ضربه ها اونقدر ریتمیک زده می شن که صداش یه آهنگ خاص به وجود می آره. فشار دست هاش به سرش خشم و استرسش رو نشون می ده و من نظاره گر کسیم که تا چند دقیقه قبل چیزی ازمون نمی دونست و حالا باید خیلی چیز ها رو بدونه تا من به هدفم برسم.
- برنده ی این مسابقه ی وارد گروه اصلی می شه و در نهایت جزء راننده های خط مرزی می شه.
در لحظه به شدت سرش به سمتم می پیچه و کلافه و متعجب کلمات رو بیان می کنه:
- راننده ... خط ... مرزی؟
چشم هاش رو می بنده و سرش رو به طرفین تکون می ده:
- باورم نمی شه. باورم نمی شه. واضح تر بگو. توی مرز چه خبره؟
دست چپم رو روی مبل می ذارم و کمی به سمتش خم می شم؛ الان موقعه گفتن  یه سری حقایقه:
- قاچاق عتیغه.
سرش رو کمی کج می کنه و با صدایی شبیه داد کلمات رو  به زبون می آره: 
- چی؟
صاف می نشینم روی مبل و پام رو روی پای دیگه م می ذارم:
- جابجایی عتیغه های فروخته شده یا خریده شده.
با شنیدن حرفم چشم هاش رو می بنده و سرش رو به سمت عقب می گیره:
- با این حساب اگه برنده نشم چه اتفاقی می افته؟
دستم نیم چرخی توی هوا می زنه:
- سام ضرر رو نمی تونه تحمل کنه؛ حدسیاتشم نود درصد مواقع درست در میاد. خودش رانندگیت رو دیده و روش حساب کرده. به عبارتی مطمئنه اول می شی و حالا اگه نتونی مقاوم اول رو به دست بیاری باید ضررش رو جبران کنی.
کاملا  پریشون  بودن رو از رفتارش تشخیص می دم؛ از ضرب پاش روی زمین، از باز و بسته شدن مشتش و چشم هایی که بر خلاف جدی و محکم بودن همیشه حالا ترس رو  هم در بر می گیرن. روی شونه ش دست می ذارم که به سمتم برمی گرده و اجازه حرف زدن رو ازم می گیره:
- چقدر شما دو تا به فکر ضرر و منفعت خودتونید! حالا چند میلیون می شه؟
- دنیا دنیای سوده. همه ی شرکت کننده ها مقدار معینی پول رو وسط می ذارن و کل پول به برنده تعلق می گیره. به عنوان مثال مسابقه ی چند روز دیگه حدود دو میلیارد می شه. حالا سهم سام چقدر می شه؟ دقیق آمار ندارم ولی حدود دویست میلیون گذاشته که اگه تو حذف شی از دستش می ره‌ و اگه رکورد رو بزنی تمام دو میلیارد به سام می رسه. حالا دیگه اعتبارش که بالاتر می ره و منفعت های دیگه ش رو فاکتور بگیریم.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ جمعه 19 مرداد 1397 ] [ 2:54 ] [ N.rostami)entezar) ] [ ]

آخرین مطالب