,

#من_پسرم

#قسمت_88



دست دکتر به سمت پیراهن کیا می ره که به دور از چشم ماهان به یکباره قدمی به جلو برمی دارم؛ همون دیدن قسمتی از شکمش هم دختر بودنش رو لو می ده.  نمی تونم حرفی بزنم وگرنه حساس تر می شن. نفس هام تند می شن و دستم مشت می شه. اگه سام بفهمه حداکثر زمانی که زنده بمونه چند ساعته! لعنت به این شانس؛ حالا چیکار کنم؟
 دست دکتر تی شرت رو لمس کرده ، کمی بالا می زنه و من دیگه فاتحه کیا رو می خونم. از شدت عصبانیت گوشه ی لبم رو به دندون می گیرم. قطرات عرق روی شقیقه م می نشینه و هر لحظه منتظر واکنش دکترم ولی قبل از اینکه دکتر نگاهش به بدن کیا بیفته هذیون گفتن های کیا باعث می شه که دکتر لباسش رو رها کنه و سریع دوباره دستش رو روی پیشونیش بذاره.
- لعنت بهت کتی.... باید بندازیش.... ترس چی بی شعور...
حرف هاش نامفهومه. کتی کیه؟ امیدوارم چیزی از دختر بودنش رو توی حرفاش لو نده!
بدون فوت وقت خودم رو سریع بالای سرش می رسونم و رو به دکتر می گم:
- چی شد؟
از توی کیف کنار دستش که روی میز چوبی گذاشته، چند تا قرص بهم می ده:
- این قرص ها رو بابد طبق ساعتش مصرف کنه. یه آمپول هم داره که باید بزنه.
قرص ها رو ازش می گیرم که می گه:
-  آمپولش رو باید ببری براش بزنن؛ من رو اورژانسی آوردن، پرستارم رو نتونستم بیارم.
آمپول رو ازش می گیرم:
- خیالتون راحت، حتما می زنیم.
دکتر بخاطر عجله ش قرصی رو به خورد کیا می ده و خیلی سریع از اتاق خارج می شه.
ماده دارویی رو می کشم و سوزن رو توی هوا نگه می دارم:
- ماهان کمکش کن به پشت بخوابه.
هنوز خودش می تونه تکون بخوره و بدون هیچ اختیاری از خودش و درکی از اطرافش با کمک ماهان رو به شکم می خوابه.
ضربه ای به سر سوزن می زنم که چند قطره از مایع درونش روی زمین می ریزه:
-  برو ماشین رو بیار؛ باید سریع ببرمش خونه شون، بره استراحت کنه بهتره.
ماهان سری تکون می ده و از اتاق خارج می شه.
 پشت به در اتاقک جوری که کسی نسبت به داخل دید نداشته باشه می ایستم و آمپول رو می زنم. تزریق که تموم می شه شلوارش رو بالا می کشم و کمکش می کنم روی تخت بنشینه

چند ثانیه که می گذره و حالش کمی بهتر می شه؛ نیم خیز می شه و با چشم هایی که به زور باز می شن و سر دردی که باعث شده دستش رو روی پیشونیش
بذاره با صدای تحلیل رفته ش می گه:
- می خوای باهام چیکار کنی؟
پوزخندی می زنم:
- زوده فعلا؛ می فهمی حالا!

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ جمعه 19 مرداد 1397 ] [ 4:45 ] [ N.rostami)entezar) ] [ ]

آخرین مطالب