#من_پسرم

#قسمت_79

دورتر از ماشین  برای لحظه ای ناحیه کنار گوش و خود گوشم رو با سر انگشت هام ماساژ می دم. زدن نبض شقیقه م، میزان هیجان کار رو نشون می ده و تند زدن قلبم مقدار فشاری که روم بوده رو به رخ می کشه. چشم هام رو می بیندم و سرم رو رو به آسمان می گیرم.
هدف آسنات چیه از این کارا می کنی.  محبورش کردن برای این کار که این کارها رو می کنه. یا اینکه بخاطر قضیه اون روز کوهه؟
- بد نبود ولی می تونست بهتر باشه. دست به کمر به سمتش برمی گردم:
- چی؟
قدمی بهم نزدیک تر می سه:
- برای تجربه اولت مقاومتش خوب بود ولی کلا انتظار داشتم تحملت بیشتر باشه.
دختره احمق داشت به مردن می داد دوتامون رو حالا می گه  انتظار داشتم بیشتر تحمل کنی؟! طلبکار می گم:
- می شه بپرسم این کارهات برای چیه؟ مجبور نیستی که باهام کار کنی ...

تکیه می ده به ماشین؛ با برداشتن عینکش در عین حالی که عینکش و روی موها گذاشته می گه:
- هدف تمرکزته؛ باید بتونی توی بدترین شرایط تمرکز کنی و کارت رو به بهترین نحوه اش انجام بدی ؛ چیزی که الان رهاش کردی.
 تمرکز... تمرکز ... رکن مهمیه ولی از زبون آسنات قبولش ندارم! پشت بهش به سمت ماشین می رم و بطری آب رو بر می دارم. کمی آب می خورم:
- این راهش نبود؛ هزارتا راه برای بالا بردن تمرکز هست!
تکیه ش رو از ماشین می گیره و به سمت صندلی راننده می ره؛ می نشینه و اشاره می کنه تا من هم بنشینم. ترمز دستی رو بالا می کشه و با فشار دادن گاز زیر پاش سرعت رو بالا می بره؛ سوار می شم هنوز در رو نبستم که ماشین با صدای وحشتناکی از جا کنده می شه. دستش به سمت پخش می ره و با بالا بردن صدا همزمان سرعت رو هم بالا می بره! بدون درصدی خطا مسیر رو پشت سر می ذاره. دنده عوض می شه و سرعت بالاتر می ره. چشمم به مهارت دست هاشه؛ دست هایی که با دقت روی فرمون قرار گرفتن  و در کسری از ثانیه هم برای عوض شدن دنده استفاده  می شن. چند تا ماشین توی دست و بالش می پیچن و مسیرش رو کج می کنن ولی بدون نشون دادن واکنش خاصی با مهارت خاصی که داره دوباره توی جاده برمی گرده؛ با چشم های ریز شده و خیره به رو به رو می گه:
- به این می گن دقت و تمرکز؛ وقتی کل حواست رو روی رانندگیت بذاری دیگه چیزی نمی تونه باعث ضعفت بشه.

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: