,

#من_پسرم

#قسمت_77

 


دست کش های چرمم که تا وسط انگشت هامه رو می پوشم و با اکراه به سمت ماشینی که توی چند قدمیمه می رم. نوچی ادا می کنم و دستگیره در رو می کشم. با پیچیدن بوی عطرش توی بینیم صورتم جمع می شه و ناراضی سوار می شم.
بدون نگاه کردن به صورتش انگشت هام سویچ رو لمس می کنن تا استارت بزنم ولی با قرار گرفتن دستش روی شونه م با اخم به سمتش برمی گردم که عقب می کشه.
نفسم رو عصبی بیرون می فرستم و با جدیت به صورتش نگاه می کنم:
- کارم داشتی فقط صدا بزن؛ دستت بهم نخوره! 
بر خلاف انتظارم، جدی تر از خودم می گه:
- راه بیفت ببینم چند مرده حلاجی.
از لحن جدی و به دور از ناز های مخصوص خودش؛ جا می خورم ولی خیلی زود سویچ رو می پیچونم و حرکت می کنم.
فرمون رو نیم چرخ می دم و وارد مسیر اصلی پیست می شم. سرعت رو طبق روال همیشه خودم، کم کم زیاد می کنم که صدای جدی و بلند آسنات مجبورم می کنه ترمز کنم.
- چیکار می کنی نگه دار ببینم!
متعجب از این اعتراض بی موقعه ش رو بهش می گم: 
- چی شده؟
توی جاش به سمتم می چرخه و با جدیت توی صورتم براق می شه: 
- اینجوری می خوای راننده رالی بشی؟
سرم رو به معنی چی شده تکون می دم که شروع می کنه به توضیح دادن یه سری مسائل.
طبق گفته های چند لحظه قبلش و چیزهایی که حالا داره می گه توی همون حال که هنوز حرکت نکردم ترمز دستی رو می کشم؛ دور موتور رو بالا می برم؛ دور موتور که به اندازه لازم می رسه ترمز دستی رو می خوابونم و حرکت می کنم. پام روی پدال گاز فشار میاره که صدای بلند و غیر منتظره ای توی فضای ماشین می پیچه. گوش هام از بلند بودن صدا اذیت می شن. چشم هام رو می بندم ولی خیلی سریع باز می کنم و با دیدن دیوار رو به روم ضربان قلبم شدت می گیره و صورتم پر از عرق می شه. صدای بلند نه گفتنم توی گوشم زنگ می زنه. فرمون رو به سختی به سمت جاده می پیچونم و با سرعت بالا دوباه توی جاده برمی گردم. به محض بهتر شدن شرایط دست می برم سمت دکمه ها تا ولوم رو پایین بیارم.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ جمعه 19 مرداد 1397 ] [ 5:13 ] [ N.rostami)entezar) ] [ ]

آخرین مطالب